میلاد حضرت علی (ع) و روز پدر مبارک
دخملکم روز زن و ولادت حضرت فاطمه (س)رو پشت سر گذاشتم و مامانی هیچ کادویی حتی یه شاخه گل هم نگرفت . تازه مامانی سه روز بعدش هم به بابایی یاد آوری کردم که روز زن و مادر بوده ولی بابایی شما خیلی احساساتی نیست و اصلا به روی خودش نیاورد و این هم شد یه بهونه دیگه گوشه قلب مامانی و گفتم این نیز بگذرد.
تا اینکه رسیدیم به روز پدر . مامانی اول دلش گفت منم نمیگیرم ولی دلم نیومد و به نشانه علاقه و خلاصه محبتی بهش دارم با وسواس زیاد آخر برای بابایی یه پیراهن آستین کوتاه از اون جنسایی که خیلی دوست داره گرفتیم و شب وقتی از سر کار برگشت تقدیمش کردیم بابایی خیلی جا خورد ،ابروهاش رفته بود بالای پیشیونی اش و پایین بیا نبود .اولش چند تا نیشگون محکم از مامانی گرفت که چرا خریدی ؟؟؟ وقتی من نگرفته بودم تو چرا گرفتی؟؟؟ پرسید میخواستی شرمنده ام کنی ؟؟؟ گفتم نه من مثل شما بی احساس نیستم که؟؟ بعدشم دیگه رفتیم شام خونه بابای بابایی برای تبریک عید و بردن هدیه.
اینم از طرف دخترک ناز ما برای باباییش
فرداش هم بالاخره رفتیم و سرویس چوب تیمی بره ناقلای شما رو سفارش دادیم که 2/530/000قیمتش شد که با روتختی و تشکش نزدیک سه تومن شد .